اي محبوب من، آخر تو مرا نشناختي! زيرا حجب و حيا مانع آن بود که من خود را به تو بنمايانم، يا از عشق سخن برانم يا از سوز دروني خود بازگو کنم… اما من، مني که نجوا مي کنم، مني که تو را دوست مي دارم… آدم ساده اي نيستم!… من خداي عشق و پرستشم، من نماينده حق و مظهر فداکاري و گذشت و تواضع و فعاليت و مبارزه ام، آتشفشان درون من کافيست که هر دنيايي را بسوزاند، آتش عشق من به حدي است که قادر است هر دل سنگي را آب کند، فداکاري من به اندازه اي است که کمتر کسي در زندگي به آن درجه رسيده است … به سه خصلت ممتاز شده ام: