سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل میهمانان : 70477

  میهمانان امروز : 0

بیا عزیزم بیا

[ میخانه ] [ ایمیل ] [هویت ] [ مدیریت ]

 

 لوگو هم قطاران






 

لینک به نشان عاشقی

دور خواهم شد از این خاک قریب

 

با ما باش

 

 

بودن یا نبودن

یــــاهـو

 

جوینده = یابنده

 :بیاب

خفن سرعتو
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

نوای دوست

 

گذشته ها

تابستان 1385
زمستان 1383

 

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

قسمت دوم

علیرضا::: ساعت 11:25 عصر

 

داشت با بابام حرف می زد

چشماش به عکس اون بود

انگار که توی گلوش

یه تیکه استخون بود

 

مرتضا جونم می دونم

زنده ای و نمردی

بعد خدا و مولا

ما رو به کی سپردی؟؟

 

دستخوش آقا مرتضا

خوش بحالت که رفتی

ما اینجا مستأجریم

تو اونجا جا گرفتی

 

خواستگاریم یادته؟

چندتا سکّه مِهرمه؟

مهریه مو کی می دی؟

گره توی کارمه

 

مهریه مو کی می دی؟

دخترمون مریضه

بیا ببین که موهاش

تند تند داره می ریزه

 

مهریه مو کی می دی؟

اجاره خونه داریم

صاحبخونه می گفتش

دیگه مهلت نداریم

 

امروز که صاحبخونه

اومد برا اجاره

همسایه مون وقتی گفت :

«مهلت بده نداره»

 

یهو تو کوچه داد زد:

«اینا همش بهونس

دِقّ اجاره داره

دردش اجاره خونه س

 

به من چه شوهرش رفت

یا که زن شهیده

خونه اجاره داره

یاخونه رو خریده؟»

 

درد دل خستمو

فقط برا تو گفتم

چون از تموم مردم

« به من چه » می شنفتم

 

میگم اجاره داریم

خیلی مریضه بچه

سایه سر نداریم

همه میگن « به من چه »

 

با آه خود به عکسِ

باباجونم جون میده

چادرو وَر می داره

موهاشو نشون میده

 

صورتشو میذاره

رو صورت شهیدش

بابام نگاه می کنه

به موهای سفیدش

 

اشک مامان می ریزه

رو چشمای باباجون

بابا گریه می کنه

برای غمهای اون

 

اتل متل یه مادر

نحیف و زار و خسته

با صورتی حزین و

دستایی پینه بسته

 

دستای پینه دارش

عجب حماسه سازه

دستایی که شوهرش

به اون می نازه


موضوعات یادداشت



[ میخانه ] [ ایمیل ] [هویت ] [ مدیریت ]

©template designed by: ghostdog.persianblog.com